#علی_جانم

#سی_سحر #سی_روضه

#سحر_بیستم

#دوباره_شب_شد و#کعبه_دوان_دوان_میرفت
کجا به این عجله او نفس زنان میرفت
چقدر #آیه_انفاق روی دوشش هست
اگر چه این همه #با_کیسه_های_نان_میرفت
شبیه کودکی خویش #گریه_ها_میکرد
در آن شبی که به یاری بیـوگان میرفت
همه به ساعت هر شب نگاه میکردند
سر قرار مسیحای مهربان میرفت
ولی دوباره ندیدند مرد شبها را
و باز مثل همیشه که بی نشان میرفت
دوباره سیر شدند و به خواب خوش رفتند
ولی #به_گریه_دوباره_امیرمان_میرفت
[#رحمان_نوازنی]

رادمردی مهربان با دست های پینه دار
در میان کوچه های شهر غربت رهسپار
#کیسه_های_نان_و_خرما_روی_دوش_خسته_اش
#کیست_این_مرد_غریبه_با_لباسی_وصله_دار؟
کهکشان ها شاهد غم های بی اندازه اش
ماه میگرید برایش چون دل ابر بهار
نیمه شب ها لابه لای نخل ها گم میشود
چاه میداند دلیل #گریه_های_ذوالفقار
در کنار چاه هر شب ایستاده جبرئیل
تا تکاند از سر دوش علی گرد و غبار
چند سالی هست بعد ماجرای فاطمه
لرزشی افتاده بر آن شانه های استوار
قامت سرو بلندش در هلال افتاده است
زیر بار رنج های تلخ و سخت روزگار
جای رد ریسمان های زمخت #فتنه_ها
سال ها مانده است بر دست کریمش یادگاری
[#وحید_قاسمی]

اینستاگرام:
https://www.instagram.com/p/CcoeTk_qBSw/?igshid=MDJmNzVkMjY=
دیدگاه ها (۰)

#سی_روز#سی_روزه#سی_روضه#بزم_روضه ی بیستم  #امام_علی_علیه_الس...

#شیعه

#علی_جانم

#به_خدای_کعبه_راحت_شدم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط